تپه های شنی با وزش باد جابجا میشوند، ولی… صحرا همیشه صحرا باقی میماند. این است… افسانه عشق.
معرفی رمان کیمیاگر:
رمان کیمیاگر(The alchemist) اثر برجسته و مشهور نویسنده برزیلی پائولو کوئیلو است که روایتی داستانی دارد. این کتاب در سال 1993 به انتشار رسید و با بیانی ساده و زیبا در قالب تمثیل به بررسی سرنوشت به عنوان یکی از بزرگ ترین چالش های بشریت پرداخته است. کیمیاگر تاکنون به بیشتر از ۵۰ زبان ترجمه شده است و بیش از ۶۵ میلیون نسخه از کتاب کیمیاگر به فروش رفته است که آن را به یکی از پرطرفدارترین کتابهای دنیا تبدیل می کند.
کیمیاگر داستان سیروسلوک یک جوان چوپان در سرزمینهای مختلف برای رسیدن به پاسخ سؤالهایش است. این داستان بر اساس یکی از داستان های مولانا نوشته شده است، سبکی شرقی دارد و جذابیت آن به گونه ای است که ذهن مخاطب را به سوی مطالعه ادامه داستان می کشاند. در نقدها و بررسیهای این کتاب گفته شده که این اثر اقتباسی از داستانی از دفتر ششم مثنوی معنوی مولوی است. خود پائولو کوئیلیو این موضوع را رد نمیکند، اما میگوید برای نوشتن کیمیاگر بیشتر از داستانی از خورخه لوئیس بورخس الهام گرفته است. پائولو کوئیلیو در جوانی به تهران سفر کرده و در محضر عارفی ایرانی با اندیشههای مولوی آشنا شده است.
کتاب کیمیاگر رمانی بسیار جذاب و هیجان انگیز است، همراه با مفاهیمی عمیق که همواره انسان را به تفکر وا می دارد. این کتاب روایت روح سرگردانی را به تصویر میکشد که در پی رفتن و رسیدن است.
افراد بسیار زیادی رمان کیمیاگر را می شناسند و حتی اغلب افراد هم آن را یکی از بهترین رمانهایی میدانند که تاکنون خواندهاند. اثر مشهور کیمیاگر همان طور که در جهان به شهرتی چشمگیر رسید، محبوبیت بسیار زیادی بین مردم ایران نیز پیدا کرد و ترجمههای مختلفی از آن روانه بازار شده است. سیر معنوی رمان و پرداختن به چیزی مانند حدیث خویش (دنبال کردن آرزویی که همیشه دوست داشتیم به آن برسیم) موضوعی است که هر کسی علاقه مند می شود درباره ی آن بخواند.
افتخارات رمان کیمیاگر:
- برندهی جایزه ی Corine Internationaler Buchpreis
- برندهی جایزه ی Grand Prix des lectrices de Elle
- برندهی جایزه ی Premio Grinzane Cavour
- تحسین شده ترین داستان مذهبی به انتخاب سایت آمازون
- نامزد دریافت جایزهی NBDB
معرفی نویسنده ی کیمیاگر:
پائولو کوئیلو Paulo Coelho)) رمان نویس و ترانه سرا برزیلی است در سال 1947 میلادی و در خانوادهای سختگیر و نسبتاً مذهبی در برزیل متولد شد. پدرش مهندس و مادرش زن خانه داری بود که مطابق عرف زمانه میزیست و فکر میکرد؛ از این رو مانند تمام والدین تمایل داشتند تا فرزندشان یک زندگی معمولی را در پیش بگیرد و مثل پدرش، شغل مهندسی را ادامه دهد. اما ذهن پرسشگر و رؤیاپرداز کوئیلو این را نمی پذیرفت و از همان کودکی رؤیای نویسندگی را در سر میپرورانید.
از آنجا که بر خلاف دیگر کودکان از رفتن به دبستان مذهبی سن اگناسیو در ریودوژانیروی برزیل سر باز زد و از شرکت در مراسم مذهبی گروهی که به اجبار برگزار میشد دوری می کرد، پدرش گمان کرد فرزندش دچار نوعی اختلال روانی و بیماری روحی شده است؛ از این رو او را در شانزده سالگی در بیمارستان روانی بستری کرد.
پائولو پس از مدتی از بیمارستان روانی فرار کرد و در بیست سالگی با یک گروه تئاتر آشنا شد و تصمیم به همکاری با آنان گرفت؛ اما همچنان موانعی سد راه او شدند و تفکر حاکم بر جامعه مبنی بر منشأ فساد اخلاقی دانستن هنر، به ویژه تئاتر، بار دیگر باعث شد برای بار دوم در بیمارستان روانی بستری شود؛ اما این بار به تشخیص و تأیید پزشک مبنی بر اینکه دیوانه نیست از بیمارستان روانی مرخص شد و پس از مدتی مرخص شدن از بیمارستان روانی در جوانی، تحت تأثیر مکتب هیپیگری، سفرهای خود به کشورهای مختلف دنیا را آغاز کرد. اما اگر فکر می کنید نویسنده ی کتاب هیجان انگیز کیمیاگر، عارف بوده، سخت در اشتباهید! گذشته ی کوئیلو پر از اتفاقات عجیب است؛ اتفاقاتی که با جادوی سیاه، مواد مخدر و رسوایی همراه بوده اند.
شروع علاقه ی او به نویسندگی با کتاب «مدار رأس السرطان» هنری میلر بود.همانطور که پائولو کوئیلو در راه حرفهی نویسندگی همواره با مخالفت خانواده روبه رو میشد به همین دلیل پیش از اینکه نویسنده شود به فعالیتهای مختلفی همانند: بازیگری، روزنامه نگاری و کارگردانی تئاتر مشغول بود و سپس شغل خود را ترک نمود و به نویسندگی روی آورد.
کوئیلو اولین کتاب خود را در سال 1982 به نام آرشیوهای جهنم به انتشار رساند که با شکست همراه بود. در سال 1986 حدود 500 مایل در جاده سانتیاگو د کامپوستلا (در شمال غربی اسپانیا) پیاده روی کرد که حس بسیار خوبی به او منتقل شد و او را به این فکر واداشت که خاطرات این سفر را مکتوب کند. نخست، او خاطرات سفرش را در سال 1987 در کتاب «خاطرات یک مغ» به قلم درآورد. فروش خوب این کتاب باعث شد کوئیلو بتواند به فکر کتاب کیمیاگر بیفتد.
پائولو کوئیلو نویسنده ای است که نه تنها در «گینس» رکوردی را به نام خودش ثبت کرده، بلکه عده ی زیادی او را یک استاد معنوی می دانند. پائولو که به واسطه ی گرایشهای مختلف معنوی و عرفانی در آثارش در مدت زمان کوتاهی بین عموم مردم جهان به محبوبیت بسیار زیادی دست پیدا کرد. رمان «کیمیاگر»، معروفترین کتاب پائولو کوئیلو، یکی از رمانهای بسیار پرفروش است که به زبانهای بسیاری در دنیا ترجمه شده است. از دیگر آثار مشهور وی می توان به برنده تنهاست، شیطان و دوشیزه پریم، بریدا، کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم، دست نوشتههای آکرا، مکتوب، زهیر، ساحره پورتوبلو و... اشاره کرد.
جوایز و افتخارات پائولو کوئیلو:
- دریافت دو جایزهی مهم ادبی ایتالیا و جایزهی بینالمللی «فلایانو» برای کتاب کیمیاگر در سال 1995
- دریافت «جایزهی پرافتخار رئیسجمهور» از دست رئیسجمهور بلغارستان، گئورگی پاروانوف، در سال 2006
- دریافت جایزهی «بامبی»، یکی از معتبرترین و قدیمیترین جوایز ادبی آلمان، در سال 2001
- دریافت جایزهی هنری «پلانتاری» از باشگاه بوداپست در فرانکفورت در سال 2002
- دریافت نشان «شوالیهی هنر و ادب» از فیلیپ دوست _ بلازى، وزیر وقت فرهنگ فرانسه، در سال 1996
- دریافت جایزهی معتبر «کریستال» از انجمن جهانی اقتصاد در سال 1999
کتاب کیمیاگر برای چه کسانی مناسب است؟
پائولو کوئیلو یکی از مهم ترین نویسندگان زنده ی دنیاست که تا دلتان بخواهد از او و آثارش، نقل قول وجود دارد. کتاب «کیمیاگر» را شاید بتوان بعد از انجیل، یکی از کتاب هایی دانست که بیشترین نقل قول از آن ها صورت گرفته است. این کتاب سرشار از درسهای بسیار زیبا و ارزشمند برای تمام خوانندگان و مخاطبان است. این اثر، مفیدترین مفاهیم را به صورت کاملاً ساده و کاربردی بیان می کند. برخی آن را به جواهری تشبیه می کنند که روح مخاطب را صیقل می دهد. خواندن کتاب کیمیاگر را به تمام علاقه مندان به آثار پائولو کوئیلو و داستانهای نمادین و فلسفی پیشنهاد می شود.
تکه هایی از رمان کیمیاگر:
- زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مامور انجام دادنش بر روی زمین هستی. حتی اگر فقط هوس سفر کردن باشد یا ازدواج با یک دختر بازرگان…یا جستجوی گنج. روح دنیا از خوشبختی یا بدبختی هوس یا حسادت مردم انباشته است. هیچ نیست مگر یک چیز: تکمیل «حدیث خویش» که آن هم، تنها اجبار انسانهاست. وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواستهات برسی.
- همه آدمها، در آغاز جوانی میدانند افسانه شخصیشان چیست. در آن دوره زندگی، همه چیز روشن است، همه چیز ممکن است و آدم از رؤیا و آرزوی آنچه دوست دارد در زندگی بکند، نمیترسد. با این وجود، با گذشت زمان، نیرویی مرموز تلاش خود را برای اثبات آن که تحقق بخشیدن به افسانه شخصی غیرممکن است، آغاز میکند.
- قلبش گفت: «حتی اگر گاهی اعتراض میکنم، به خاطر آن است که قلب یک انسان هستم و قلب انسانها این گونه است. از تحقق بخشیدن به بزرگترین رؤیاهاشان میترسند، چون گمان میکنند سزاوارشان نیستند، یا نمیتوانند به آنها تحقق بخشند. ما قلب ها، حتی از ترسِ اندیشیدن به عشق هایی که منجر به جدایی ابدی میشوند، میمیریم، از ترس اندیشیدن به لحظه هایی که میتوانستند زیبا باشند و نبودند، از ترس اندیشیدن به گنج هایی که میتوانستند کشف شوند و برای همیشه در شنها مدفون ماندند. چون اگر چنین شود، بسیار رنج خواهیم برد.
- به جوان گفت: زنده هستم. وقتی دارم میخورم ، به چیزی جز خوردن نمیاندیشم. اگر در حرکت باشم، فقط راه میروم. اگر ناچار شوم بجنگم ، آن روز نیز مانند هر روز دیگری ، برای مردن خوب است. چون نه درگذشته زندگی میکنم و نه در آینده. تنها اکنون را دارم ، و اکنون است که برایم جالب است. اگر بتوانی همواره در اکنون بمانی، انسان شادی خواهی بود. آن وقت میفهمی که در صحرا زندگی هست ، که آسمان ستاره دارد، و جنگجویان میجنگند، چون این بخشی از نوع بشر است. زندگی یک جشن است، جشنی عظیم، چون همواره در همان لحظه ای است که در ان میزی ام، وفقط در همان لحظه…
- مرد خوشبخت، مردی است که خدا را در خود ببیند و در خود بجوید همانطور که کیمیاگر گفته است، خوشبختی میتواند حتی در یک دانه ناچیز ماسه صحرا هم دیده شود، چون یک دانه ماسه هم گویای لحظهای از آفرینش است، و کائنات برای پیدایش آن میلیونها سال وقت گذاشتهاند.
- و در این راه نباید از شکست بترسم. وحشت از شکست به دورهای مربوط است که تا به امروز مانع شده به اسرار خلقت پی ببرم. و حالا به کاری مشغولم، که میتوانستم از ده سال پیش هم شروع کنم. به هر صورت، خوشحالم که برای رسیدن به چنین روزی، بیست سال دیگر منتظر نشدم.»